همیشه دوستت دارم
عسلم دیروز اصلا خوش اخلاق نبودی بعد از ظهر نخوابیدی. چیپس خوردی و بازی کردی وبعدش یه کم با هم استراحت کردیم ولی نخوابیدی . چون نخوابیده بودی خسته بودی و حوصله نداشتی منم میخواستم شام شب و ناهار فردا رو اماده کنم نمیذاشتی . بی حوصله بودی و همش دلت میخواست بغلم باشی و بی تابی میکردی . منم چند بار خواستم بخوابونمت بازم نخوابیدی . اسباب بازیات رو برات اوردم که سرگرم بشی همه رو کنار میزدی و حسابی کلافه بودی . منم تو رو تو بغلم گرفتم و بوسیدم و نوازشت کردم تا اروم بشی بهت میگفتم دوستت دارم تو دختر منی تو نفس منی اروم باش عزیز دلم . و همانطور که تو بغلم بودی غذا درست کردم و تو هم تقریبا ارومتر شده بودی . بردمت سوپر سر کوچه برات شیر پاکتی گرفتم تا ب...
نویسنده :
شیرین
9:05